همیشه صفحه ی اول دفترام ،کتابام،بالای برگه های امتحانیم
می نوشتم به نام او..
اما اشتباه بود ! یه اشتباه بزرگ! خیلی بزرگ...!
باید می نوشتم به نام تو !
چون تو همیشه حاضری و منو می بینی!
سالها تو رو ندیدم...! با این که ادعای با تو بودن رو داشتم..!
آره مثه اینکه تنها ادعا بود....!
خدایا شرمنده،شرمنده..!
میبینی...بیخود نبوده که این قدر گناه کردمو نفهمیدم...!
میشه به جهالتم ببخشی؟
قول می دم ازین پس تنها با تو باشم !
اما می دونی قول من که قول نیست...!
تو قول بده که هیچ وقت منو به حال خودم نذاری !
می دونم که خلاف وعده ات عمل نمی کنی..هرگز این گمان از تو نمی رود!
-------
واقعا خسته نباشم بعد از این همه سال...!
اصلا دیر نیست ! بعد این همه سال حتی ! :)
منم می نوسیم به نام تو ! خیلی وقت نیست !