دوست!

بی دوست نشاید زنده بودن!

دوست!

بی دوست نشاید زنده بودن!

...!

  تا شوم حلقه به گوش در میخانه عشق / هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
حافظ

|-:

من با تو حدیث بی‌زبان گویموز جمله حاضران نهان گویم
جز گوش تو نشنود حدیث منهر چند میان مردمان گویم
در خواب سخن نه بی‌زبان گوینددر بیداری من آن چنان گویم
جز در بن چاه می ننالم مناسرار غم تو بی‌مکان گویم
بر روی زمین نشسته باشم خوشاحوال زمین بر آسمان گویم
معشوق همی‌شود نهان از منهر چند علامت نشان گویم
جان‌های لطیف در فغان آیندآن دم که من از غمت فغان گویم

 

مولانا 

 

 

واقعا که عجله کار شیطونه!

امان ازین عجول بودن!! 

همیشه کار دست آدم میده!

(:

فکر نمی کردم تلفظ لغات آلمانی بخواد اینقدر سخت باشه!! 

یکی نیست بگه آخه تو چند کلمه انگلیسی می تونی حرف بزنی  

که حالا می خوای آلمانی یاد بگیری!! 

همین پریروز بود از انگلیسی می نالیدی! 

البته باید بگم دیروز کلی سر کلاس حرف زدم!! 

معلمه نمی دونست چه جوری ترن آفم کنه!!! 

فکر نمی کردم تنبیه شخصی این قدر نتیجه بخش باشه!!  

....

ای زندگی ...!

کاش همه ی دغدغه های آدم با یه ذره سخت گرفتنه به خودش حل میشد!!!  

البته بیشترش حل میشن! 

به جز 

یافتن دوست! 

شناخت دوست! 

محبت به دوست!

بودن با دوست!
به معنای دیگر عشق! 

یعنی من و "تو"و او!! 

که در نهایت میشه یک! 

وحدت!

گرچه هر چیزی که داریم واسطه ای برای شناخت دوسته 

اگه خوب ببینیم 

خوب گوش بدیم 

و دل بدیم! 

اما .... 

اهل علم "همراه" با عمل میخواد!

به هر حال به هرکسی عاشق نمیگن و 

عاشق بودن  هم کار هرکسی نیست...! 

نوچ! 

نیس!
... 

پ.ن1: یکی نیست بگه فارسیتم (یا پارسیتم) پر از اشکال چه برسه به....!:دی 

پ.ن2:"تو" واسه من خداست!چون حاضره!همینجاس!!