همه
لرزشِ دست و دلم
از آن بود
که عشق
پناهی گردد،
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق
چهرهی آبیات پیدا نیست.
شاملو
نتونستم صبور باشم تا مروارید صدفم شکل بگیره..
گرچه نمی دونم آیا صدفم واقعا به من مروارید میداد یا نه!
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
..........وای به دردی که درمان ندارد..........
..........فتادم به راهی که پایان ندارد........
..................
...
.
دیگر حتی لحظه ای را هم برای دوست داشتن از دست نخواهم داد!
همه را دوست خواهم داشت بی بهانه!
ای مردم ! وفا همراه راستی است ، که سپری محکم تر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم. آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد خیانت و نیرنگ ندارد. اما امروز در محیط و زمانه ای زندگی می کنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را زیرکی می پندارند ، و افراد جاهل آنان را اهل تدبیر می خوانند . چگونه فکر می کنند؟ خدا بکشد آنها را ! چه بسا شخصی تمام پیش آمد های آینده را می داند و راه های مکر و حیله را می شناسد ولی امر و نهی پروردگار مانع اوست ، و با اینکه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنی رها می سازد ، اما آن کس که از گناه و مخالفت با دین پروا ندارد از فرصت ها برای نیرنگ بازی ، استفاده می کند.